نازنین زهرانازنین زهرا، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 30 روز سن داره

شیطونی های نازنین زهرا

ی روز برفی

  سلام نفس مامان این روزا همه حرفات راجع ب برف و برف بازیه چند روزه برف میاد و خوشحالی شب اولی ک برف اومد نصفه شبی رفتی تو کوچه تا برف رو ببینی   فردا صبحشم هنوز چشمات رو باز نکرده بودی دوییدی رفتی بالا  گفتی میرم از باباجون خواهش میکنم منو ببره برف بازی و رفتی کلی بازی کردی ظهرم بابایی از راه ک اومد با وجود خستگی اش تا بهش گفتی من عاشق برف بازیم و منو ببر برف بازی گفت سریع آماده شی ببرتت و رفتیم کلی برف بازی کردی هرچند خیلی سردت شده بود و بعد تو ماشین کلی گریه کردی دستام یخ زدن     الانم تشریف آوردی وایستادی پای میز میگی مامان من الان احتیاجم تو ب چ اجازه ای نشستی پای کامپیوترم منظورت اینه ب ...
14 بهمن 1392

عسل شیرین زبون

سلام عسل مامان    چندتا شیرین زبونیات رو برات میذارم حیفم اومد ننویسم    چند شب پیش شربتت رو ریختی روی کیبرد میگم نازنین زهرا دعا کن کیبردت نسوخته باشه یهو دیدم دستاتو گرفتی بالا میگی خدای مهربون دعا میکنم کیبردم نسوخته باشه خدایا خدایا دیگه اونوقت نمیتونم بازی کنم!!! البته کیبردم سوخت و بابا برات یکی دیگه خریده                                                   ...
9 بهمن 1392

نازگلم داری بزرگ میشی ماشالله

 سلام عسل مامان این روزها فقط نگاهت میکنم بزرگ شدنت قد کشیدنت شیرین زبونی هات بازیهای جدیدت همه دارن میگن نازنین مامان چ زود بزرگ شد ... دختر گلم قربون خنده شیرینت انقدر از بودنت و داشتنت خوشحالم ک نمیتونم وصفش کنم فرشته کوچولوی من این قد شیطون شدی ک خدا میدونه شیطنات و شیرین زبونی هات در کنار هم ی کاری میکنه ک خوردنی تر بشی نفسم عاشق سریال باران شدی روزی صد بار میگی پس باران شروع نشد باران چی شد شتیب و تیانوش چرا باران رو اذیت میکنن و خلاصه درگیری فدات بشم بد گیر میدی ب من و ویچتم همش میگی مامان وای فاتو خاموش کن سایفونت بپره نری ویچت !!! وقتیم ی کاری برات میکنم میگی اوکی لایک !!! قربونت برم همش هرچی بهت میگم میگی چشم بعد...
4 بهمن 1392
1